هی ی ی ی

 

خیلی وقته به دلم گفتم که باید سنگ بشی

سنگ سنگ

ولی دیوونه عاشق سنگ شده ، میگه من سنگ شدن بلد نیستم

خیلی وقت بود گریه کردن از یادم رفته بود

دیشب باز به یاد اون روز و شبای قشنگ چشام بارونی شدن

 

کاش بودی و یه بار دیگه چشمای خیسمو میبوسیدی

کاش بودی و یه بار دیگه با اون دستای مهربونت بارون چشمامو

پاک میکردی …

 

آخه بی معرفت کجا کذاشتی رفتی ؟؟؟

 

به قول خودت اینجا همه گرگن

اونوقت منو وسط گله گرگا گذاشتی رفتی !

کاش میتونستم به دلم گرگ شدنو یاد بدم

کاش میتونستم بهش سنگ شدنم یاد بدم 

کاش میتونستم بهش بی معرفتی و جدایی و دل شکوندنو هم یاد بدم

کاش...

 

اونوقت دیگه مطمئن بودم دوسم داری ، چون اون موقع میشدم عین خودت…